ارشدی, هما, عرفان منش, محمدامین, سالمی, نجمه. (1396). ترسیم و تحلیل شبکههای همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر. پژوهش نامه علم سنجی, 3(5), 15-32.
هما ارشدی; محمدامین عرفان منش; نجمه سالمی. "ترسیم و تحلیل شبکههای همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر". پژوهش نامه علم سنجی, 3, 5, 1396, 15-32.
ارشدی, هما, عرفان منش, محمدامین, سالمی, نجمه. (1396). 'ترسیم و تحلیل شبکههای همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر', پژوهش نامه علم سنجی, 3(5), pp. 15-32.
ارشدی, هما, عرفان منش, محمدامین, سالمی, نجمه. ترسیم و تحلیل شبکههای همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر. پژوهش نامه علم سنجی, 1396; 3(5): 15-32.
ترسیم و تحلیل شبکههای همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر
1کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه شهید بهشتی
2استادیار علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه شهید بهشتی
3دکترای علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه تهران
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، ترسیم و تحلیل شبکههای همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر است. روششناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی علمسنجی است که با استفاده از شاخصهای علمسنجی و تحلیل شبکههای اجتماعی انجام شده است. جامعۀ پژوهش از 282 مدرک تولیدشده توسط پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر تشکیل شده است که تا 1مارچ2014 میلادی (10اسفند1392 شمسی) در پایگاه وب علوم نمایه شدهاند. برای ترسیم و تحلیل شبکههای همنویسی، از نرمافزار اکسل و نرمافزارهای تحلیل شبکۀ یو.سی.آی.نت و وی.او.اس.ویوور استفاده شده است. نحوۀ تکامل و پیکربندی شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی با استفاده از شاخصهای کلان و عملکرد پژوهشگران، دانشگاهها و کشورها با استفاده از شاخصهای خرد تحلیل شبکههای اجتماعی موردبررسی قرار گرفته است. یافتهها: بررسی شاخصهای کلان تحلیل شبکه نشان داد که شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی از انسجام کافی برخوردار نیست. از سوی دیگر، مطالعۀ شاخصهای خرد تحلیل شبکههای اجتماعی بیانگر این است که حمیدرضا پوراعتماد، وحید نجاتی، محسن دهقانی، محمدعلی مظاهری و مجتبی زارعی، از مرکزیترین موقعیت در شبکه برخوردار بودهاند. همچنین در بررسی شبکههای همنویسی دانشگاهها نیز مشخص شد که دانشگاههای علوم پزشکی شهید بهشتی، علوم پزشکی تهران، دانشگاه تهران، تربیت مدرس و دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله از نظر شاخصهای خرد تحلیل شبکه، بهترین موقعیت را در شبکۀ همنویسی دانشگاهها دارا بودهاند. نتیجهگیری: میانگین فاصله کمتر از 6 (347.4) و ضریب خوشهبندی نسبتاً زیاد (779.0) شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای موردمطالعه، بیانگر این است که این شبکه، نوعی شبکۀ جهان کوچک محسوب میشود.
هدف هر کشوری دستیابی به استقلال و خودکفایی است. زمینۀ دستیابی به این واقعیت چیزی جز کسب موقعیتهای برتر علمی و توسعۀ علمی نیست. دانشمندان و صاحبنظران هیچ عاملی را بهاندازۀ فعالیت علمی در توسعه مؤثر نمیدانند (عصاره، نوروزیچاکلی و کشوری، 1389). تولیدات علمی نیز بهمنزلۀ شاخصی از فعالیتهای نظام علمی کشور، مبنای تصمیمگیری کشورها در حوزۀ تحقیق و توسعه است (نوروزیچاکلی، 1388). گسترش و پیچیدگی بسیار زیاد علوم باعث شده است که یک فرد نهتنها در تسلط بر همۀ علوم، بلکه حتی در حوزۀ تخصصی خود نیز ناتوان بماند؛ چراکه افزایش حوزههای میانرشتهای باعث پویایی بیشتر علم جهانی و حتی رشد آن در دهههای اخیر شده است (دانش و دیگران، 1388). ازاینرو، افراد ناگزیر هستند از دانش سایر افراد و کشورها نیز بهره گرفته و در پژوهش و تولید دانش جدید با یکدیگر همکاری کنند. همکاری علمی یکی از عوامل اصلی پدیدۀ تخصصیشدن علوم و در نتیجه، تقسیم کار است. پیرسون[1] و دیگران (1997) بر این باورند که تولید دانش، فرایندی تعاملی است. همنویسی[2] بهمنزلۀ یکی از رسمیترین جلوههای همکاری علمی، فعالیتی است که در آن دو یا چند مؤلف در تولید علم با هم مشارکت میکنند (هادسون،[3] 1996؛ نقل در آکدو[4] و دیگران، 2006). تألیفات مشترک میان پژوهشگران باعث ایجاد نوعی شبکۀ اجتماعی[5] میشود که میتواند بسیاری از خصوصیات جوامع علمی را آشکار سازد. در واقع شبکههای همنویسی[6] نوعی شبکۀ اجتماعی هستند که با اتصال دو یا چند نویسنده که با یکدیگر همنویسی داشتهاند، شکل گرفته (بنکندورف،[7] 2010) و روشی برای مصور کردن تولیدات علمی جامعۀ علمی است که به ترسیم ساختار دانش نیز منجر میگردد (نیومن،[8] 2004). این شبکهها که در زمرۀ مهمترین شبکههای کتابشناختی[9] قرار دارند، برای شناسایی ساختار همکاری علمی و موقعیت پژوهشگران مورداستفاده قرار میگیرند (گوسارت و اوزمان،[10] 2009). با تجزیهوتحلیل شبکههای همنویسی، میتوان خصوصیات اجتماعی ساختار دانش را در سطوح مختلف مثل افراد، سازمانها، بخشها و کشورها آشکار ساخت (مارتینز[11] و دیگران، 2012).
بهدلیل پیچیدگی در علوم و افزایش حوزههای تخصصی و بهدنبال آن، افزایش همنویسی و همچنین مشارکت بینرشتهای، انجام مطالعات شبکههای همنویسی به یک ضرورت تبدیل شده است. واضح است که تنها مشارکت صِرف و بدون برنامهریزی درست و آیندهنگرانه، منجر به پیشرفت نمیگردد. بنابراین بهعنوان یکی از کارکردهای علمسنجی باید بتوان تصویری کلی از شبکۀ علمی و روابط آن ارائه داد تا قابلیتها، ظرفیتها، ضعفها و در نهایت، حوزههای اولویتدار در شبکۀ علمی کشور پررنگ شود و در اختیار سیاستگذاران قرار گیرد (سالمی، 1392). اگرچه میزان مشارکت و الگوهای همکاری در حوزههای مختلف متفاوت است، اما تحلیل شبکههای همنویسیِ ایجادشده میان پژوهشگران هر حوزه میتواند دانش مفیدی را در رابطه با ساختار شبکه، عملکرد هریک از پژوهشگران و نحوۀ تعامل آنها با یکدیگر در اختیار ما قرار دهد؛ که این اطلاعات میتوانند در برنامهریزیها و سیاستگذاریهای علمی راهگشا باشد.
یکی از معیارهای ارزیابی دانشگاهها و کشورها، میزان تولیدات علمی آنها در پایگاههای اطلاعاتی معتبر بینالمللی از جمله پایگاه تامسون رویترز[12] است. وضعیت تولیدات علمی نمایهشدۀ هر کشور در نمایههای معتبر بینالمللی، نشاندهندۀ بخش مهمی از فعالیتهای علمی آن کشور در سطح بینالمللی است. ازاینرو، بهمنظور ارزیابی فعالیتهای علمی، داشتن تصویری روشن از این وضعیت، همواره موردتوجه مدیران پژوهشی کشور قرار داشته است (نوروزیچاکلی، 1388). دانشگاه شهید بهشتی که در زمرۀ یکی از قدیمیترین و برترین دانشگاههای کشور است، بر اساس فهرست رتبهبندی دانشگاههای ایران در سال 1392 که توسط پایگاه استنادی علوم جهان اسلام انجام شده، در میان دانشگاههای جامع تحت پوشش وزارت علوم، رتبۀ پنجم را کسب کرده است (وبسایت پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، 1392). همچنین این دانشگاه در نظام رتبهبندی لایدن[13] که هرساله دانشگاههای برتر جهان را بر اساس دو دسته شاخصهای تأثیر و شاخصهای همکاری بهصورت کلی و زمینهای رتبهبندی میکند، رتبۀ هفتم را کسب کرده است (وبسایت دانشگاه شهید بهشتی، 1393) که بر اساس آن میتوان گفت این دانشگاه سهم عمدهای در توسعۀ علمی کشور داشته است. از آنجایی که شبکههای مشارکت علمی میتوانند تصویری واقعی از تعاملات پژوهشگران، دانشگاهها و کشورهای مختلف در حوزههای مختلف علوم و فناوری نشان دهند (نوروزیچاکلی، 1390، ص 265)، لذا ترسیم و تحلیل شبکۀ همتألیفی پژوهشگران حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر دانشگاه شهید بهشتی میتواند به آشکارسازی الگوهای همکاری میان پژوهشگران، ساختار فکری حوزههای موردپژوهش، روابط بین حوزهای و درونحوزهای رشتهها، شناسایی نویسندگان برتر در حوزههای موردپژوهش و همچنین نویسندگان برتر هر رشته کمک کند تا از این طریق نقاط قوّت و ضعف این حوزهها را مشخص کرده و راهکارهایی در اختیار برنامهریزان و سیاستگذاران علمی دانشگاه قرار دهد و به پرسشهای زیر پاسخ دهد.
پرسشهای پژوهش
1. عملکرد پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر بر اساس شاخصهای خرد تحلیل شبکههای اجتماعی چگونه است؟
2. ساختار شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر بر اساس شاخصهای کلان تحلیل شبکههای اجتماعی چگونه است؟
3. عملکرد دانشگاههای مختلف در شبکۀ همنویسی تولیدات علمی حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر دانشگاه شهید بهشتی بر اساس شاخصهای خرد تحلیل شبکههای اجتماعی چگونه است؟
4. عملکرد کشورهای مختلف در شبکۀ همنویسی تولیدات علمی حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر دانشگاه شهید بهشتی بر اساس شاخصهای خرد تحلیل شبکههای اجتماعی چگونه است؟
پیشینۀ پژوهش
بررسی منابع مختلف نشان میدهد که مطالعۀ شبکههای همنویسی، موضوع پژوهشهای مختلف در داخل و خارج از کشور بوده است که در ادامه به آنها اشاره میشود. حریری و نیکزاد (1390) در پژوهشی به تحلیل شبکههای همنویسی در مقالات ایرانی رشتههای کتابداری و اطلاعرسانی، روانشناسی، مدیریت و اقتصاد پرداختند و نشان دادند که نویسندگان رشتۀ روانشناسی به چندنویسندگی گرایش بیشتری داشتهاند و بالاترین میزان ضریب همکاری کلیِ نویسندگان متعلق به این رشته بوده است. همچنین بیشترین همکاری بینالمللی در رشتۀ روانشناسی و با کشور آمریکا بوده است. در پژوهش دیگری، عرفانمنش و بصیریانجهرمی (1391) نیز با عنوان «شبکۀ همنویسی مقالات منتشرشده در فصلنامۀ مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات با استفاده از شاخصهای تحلیل شبکههای اجتماعی» دریافتند که پژوهشگرانی چون سعید رضاییشریفآبادی، صدیقه محمداسماعیل، رحیم علیجانی، علی بیرانوند، نورالله کرمی، فریده عصاره و عبدالرسول جوکار، مهمترین جایگاه را در شبکۀ همنویسی پژوهشگران داشتهاند. از سوی دیگر، شاخص ضریب خوشهبندی شبکۀ موردبررسی معادل 62.0 و میانگین فاصله معادل 11.4 در شبکۀ موردنظر نشان داد که شبکۀ همنویسی مقالات فصلنامه، ویژگی یک شبکۀ جهان کوچک[14] را دارد. همچنین عرفانمنش، عبدالله و اصنافی (1392) نیز در پژوهش خود که در مورد نقش کشورهای جهان در نیمقرن تولید علم حوزۀ علم اطلاعات و دانششناسی بود، بیان کردند که شبکۀ موردنظر از ویژگی شبکههای مستقل از مقیاس و جهان کوچک برخوردار بوده و نظریۀ شش درجه جدایی نیز در این شبکه صادق بود.
در خارج از کشور نیز پژوهشهای مختلفی در حوزههای مختلف به شبکههای همنویسی پرداختهاند؛ از جمله میتوان به مطالعات انجامشده در حوزۀ علم اطلاعات (یان، دینگ و ژو،[15] 2010؛ عرفانمنش و حسینی، 2014)، علمسنجی (هو، کرشمر و لیو،[16] 2008؛ عرفانمنش، روحانی و ابریزاه[17]، 2012) و حوزۀ پزشکی (گونزالسالکید[18] و دیگران، 2012؛ یو، شائو و دوآن،[19] 2013) اشاره نمود.
یان، دینگ و ژو (2010) در پژوهشی تحت عنوان «نگاشت کتابداری و اطلاعرسانی در چین: تحلیل شبکۀ همتألیفی» به مطالعۀ شبکه همتألیفی پژوهشگران کتابداری و اطلاعرسانی چینی در 18 نشریۀ اصلی در یک دورۀ زمانی 6ساله پرداختند. تحلیل شبکه در دو سطح خرد (خصوصیات فردی) و کلان (خصوصیات کل شبکه) انجام شد و مؤلفههای کلیدی شناسایی شدند. یافتهها نشان داد که این شبکه، شبکۀ جهانی کوچکی را تشکیل میدهد که افراد میتوانند با یکدیگر پیوند برقرار کنند. در این شبکه، تعداد معدودی نویسنده بهطور گسترده با سایر مؤلفان همکاری داشتند و اکثر نویسندگان با تعداد کمی از مؤلفان دیگر همکاری داشتند.
همچنین عرفانمنش و حسینی (2014) در پژوهش خود تحت عنوان «دورۀ 10ساله مجلۀ بینالمللی علم اطلاعات و مدیریت:[20] مطالعۀ علمسنجی و تحلیل شبکۀ اجتماعی»، به بررسی عملکرد مجلۀ بینالمللی علم اطلاعات و مدیریت طی سالهای 2003 تا 2012 و همچنین مطالعۀ شبکۀ همنویسی مؤلفان و مؤسسات با استفاده از شاخصهای خرد و کلان تحلیل شبکه پرداختند. جامعۀ پژوهش شامل 173 مقالۀ منتشرشده در 23 موضوع نمایهشده در مجلۀ بینالمللی علم اطلاعات و مدیریت بود. نتایج پژوهش نشان داد که تعداد مقالات چندنویسندهای بهمراتب کمتر از مقالات تکنویسندهای بود. همچنین شبکۀ همنویسی مؤلفان در مجلۀ بینالمللی علم اطلاعات و مدیریت، ویژگیهای یک شبکۀ جهان کوچک را دارا بود، از سوی دیگر، نظریه شش درجه جدایی در خصوص آن صادق بود.
مرور پژوهشهای پیشین در زمینۀ شبکههای همنویسی، نشان میدهد که در اکثر این پژوهشها، حوزههای موضوعی و یا مجلات مبنای مطالعه و ترسیم شبکههای مشارکت علمی بودهاند. در پژوهشهایی هم که به همنویسی پژوهشگران دانشگاهها پرداخته شده است، از تعداد معدودی از شاخصها برای ارزیابی پژوهشگران استفاده شده است. ازاینرو، با بررسیهای انجامشده توسط پژوهشگر، پژوهشی در خصوص تحلیل شبکههای همنویسی پژوهشگران دانشگاهی ایران در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر یافت نشد. با توجه به نقش و جایگاه دانشگاه شهید بهشتی در فعالیتهای علمی و پژوهشی کشور، پژوهش حاضر به ترسیم و تحلیل شبکههای همنویسی پژوهشگران این دانشگاه با استفاده از شاخصهای خرد و کلان تحلیل شبکههای اجتماعی میپردازد تا از این طریق راهکارهایی را برای سیاستگذاریهای علمی و پژوهشی در دانشگاه ارائه دهد تا به بهبود عملکرد پژوهشگران این دانشگاه منجر شود.
روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر از نوع کاربردی علمسنجی است که با استفاده از روش تحلیل شبکههای اجتماعی انجام شده و از شاخصهای علمسنجی و همچنین از شاخصهای مختلف خُرد و کلان تحلیل شبکههای اجتماعی بهره گرفته شده است. جامعۀ پژوهش، از 282 مدرک تشکیل شده است که حداقل یکی از نویسندگان آن دارای وابستگی سازمانی به دانشگاه شهید بهشتی تهران بوده و تا تاریخ 1مارچ2014 میلادی مصادف با ۱۰اسفند1392 در یکی از سه نمایۀ استنادی علوم اجتماعی،[21] نمایۀ استنادی هنر و علوم انسانی[22] و نمایۀ استنادی مقالات کنفرانس علوم اجتماعی و انسانی[23] در پایگاه وب علوم[24] نمایه شدهاند. در این پژوهش، پردازش شامل اصلاح غلطهای املایی، ورود دادهها در اکسل و ساخت ماتریس مربوط به همنویسی پژوهشگران، دانشگاهها و کشورها و همچنین ماتریس موضوعی هرکدام بهصورت جداگانه بود. در تنظیم ماتریس مجاورت در اکسل، هر نویسنده یا دانشگاه یا کشور در یک ستون و ردیف قرار گرفت و در صورت وجود همنویسی میان دو گره، در سلول تلاقی آنها، تعداد همنویسیها درج گردید. پس از ورود دادهها در اکسل، برای ترسیم و تحلیل شبکههای همنویسی، از نرمافزار تحلیل شبکههای اجتماعی یو.سی.آی.نت[25] و نرمافزار نتدراو[26] و همچنین برای ترسیم نقشههای چگالی از نرمافزار وی.او.اس.ویوور[27] استفاده شد. در این پژوهش، هریک شاخصهای خرد[28] و کلان[29] بهصورت جداگانه با استفاده از امکانات وجود در نرمافزار نتدراو برآورد شد و سپس پیکربندی شبکههای همنویسی و همچنین نحوۀ عملکرد هریک از پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی تحلیل شد. شاخصهای خرد در شبکه به خصوصیات بازیگران یک شبکه، مثل موقعیت و نقش و تأثیر افراد در شبکه و خوشه میپردازند (لیو[30] و دیگران، 2005). همچنین شاخصهای کلان تحلیل شبکههای اجتماعی به بررسی پیکربندی و ویژگیهای کلی شبکهها میپردازند. شاخصهای موردمطالعه در پژوهش حاضر، در جدول شمارۀ 1 مشخص شدهاند.
قطر شبکه نشاندهندۀ فاصلۀ دورترین گرههای موجود در مؤلفۀ اصلی شبکه با یکدیگر است.
یافتههای پژوهش
پرسش اول: عملکرد پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر بر اساس شاخصهای خرد تحلیل شبکههای اجتماعی چگونه است؟
شکل شمارۀ 1 شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، هنر و علوم انسانی را نشان میدهد. در این شبکه، گرهها[44] نشاندهندۀ پژوهشگران و یالها یا پیوندهای[45] میان گرهها نشاندهندۀ همکاری علمی پژوهشگران در قالب تألیف مشترک است. بهعبارت دیگر، هر دو نویسنده در صورت دارا بودن حداقل یک تألیف مشترک در این شبکه به یکدیگر متصل شدهاند.
شکل 1. شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، هنر و علوم انسانی
بر اساس یافتههای شکل 1، شبکۀ مذکور از 625 گره (پژوهشگر منحصربهفرد) و 1574 پیوند (همکاری در قالب تألیف مشترک) تشکیل شده است. اندازۀ گرهها و قطر پیوندها نیز بسته به نوع شاخص موردمطالعه متغیر است.
در ادامه، عملکرد هریک از 625 پژوهشگر موجود در شبکۀ مشارکت علمی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی با استفاده از ۵ شاخص خرد مرکزیت درجه، مرکزیت بینیت، مرکزیت نزدیکی، بردار ویژه و تعداد گرههای همکار بررسی شد. جدول 2، اسامی پژوهشگران برتر پژوهش حاضر را بر اساس 5 شاخص خرد نشان میدهد.
یافتههای جدول 2 نشان میدهد که از بین 7 پژوهشگری که از نظر مرکزیت درجه در رتبۀ 1 تا 5 قرار گرفتند، 6 پژوهشگر از دانشگاه شهید بهشتی هستند. بر این اساس، حمیدرضا پوراعتماد (60)، وحید نجاتی (26) و محسن دهقانی (25) با دارا بودن بیشترین میزان همکاری علمی با سایر نویسندگان، مشارکتپذیرترین افراد حاضر در شبکه بودهاند. لازم به ذکر است که اکثر پژوهشگران برتر از نظر شاخص مرکزیت درجه، از رشتههای روانشناسی بودهاند. در واقع افراد با درجۀ مرکزیت بالا، فعالتر و پرنفوذتر هستند و مسئولیت بیشتری در تبادل و انتشار اطلاعات دارند.
از نظر شاخص مرکزیت بینیت، حمیدرضا پوراعتماد (217.15177)، محمدعلی مظاهری (923.10611) و یاسمن متقیپور (5488) در موقعیت بسیار مناسبی در شبکه قرار داشته و احتمال قرارگیری آنها در کوتاهترین مسیر میان دو نویسندۀ دیگر زیاد است. بهعبارت دیگر، افراد مذکور ضمن دارا بودن بینیت بالا، نقش مهمی در اتصال گرهها و خوشههای مختلف و انتقال اطلاعات در شبکه ایفا میکنند. از نظر شاخص بینیت نیز از بین 5 پژوهشگر، تنها 3 پژوهشگر
جدول 2. پنج پژوهشگر برتر دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، هنر و علوم انسانی بر اساس شاخصهای خرد
پژوهشگر از دانشگاه شهید بهشتی بودهاند که هر سه پژوهشگر از رشتههای روانشناسی بودهاند. بینیت بالای این افراد نشاندهندۀ نقش مهم آنها در گردش اطلاعات است. در خصوص شاخص نزدیکی و یا کوتاهترین مسیر یک گره با سایر گرههای موجود در شبکه نیز، حمیدرضا پوراعتماد (250567)، محمدعلی مظاهری (250598) و محسن دهقانی (250635) دارای کمترین فاصله با سایر گرههای شبکه و بیشترین میزان نزدیکی بودهاند. شاخص نزدیکی بالای این افراد نشاندهندۀ اثرگذاری، مرکزیت و نقش کلیدی آنها در توزیع اطلاعات میان سایر گرههای موجود در شبکه است. همان طور که در جدول شمارۀ 2 مشخص است، برخلاف سایر شاخصهای مرکزیت، شاخص نزدیکی کمتر، نشاندهندۀ نزدیکی بیشتر گره با سایر گرههای موجود در شبکه بوده و هرچه گرهی شاخص نزدیکی کمتری داشته باشد، از موقعیت مرکزیتری در شبکه برخوردار است. از نظر شاخص مرکزیت نزدیکی، هر 5 پژوهشگر برتر از دانشگاه شهید بهشتی و از رشتههای روانشناسی بودهاند. افراد با شاخص مرکزیت نزدیکی کمتر، برگزیدهتر و مشهورترند و احتمالاً اطلاعات را خیلی سریعتر از دیگران دریافت میکنند. بررسی شاخص بردار ویژه نشان میدهد که حمیدرضا پوراعتماد (298.0)، مجتبی زارعی (255.0) بهدلیل همکاری علمی با سایر گرههای مرکزی در شبکه، خود نیز از شاخص مرکزیت بردار ویژۀ بالایی برخوردارند. در خصوص شاخص بردار ویژه، همان طور که در جدول مشخص است، بیش از 10 پژوهشگر در رتبۀ سوم قرار گرفتند که اکثریت آنها از دانشگاههای علوم پزشکی بودهاند. لازم به ذکر است که 18 پژوهشگر در رتبههای 1 تا 5 قرار گرفتند که از میان آنها، تنها 3 نفر از دانشگاه شهید بهشتی بودهاند. بردار ویژۀ بالای پژوهشگران نشاندهندۀ قدرت بالا و شهرت این پژوهشگران است. نهایتاً بررسی تعداد گرههای مجاور و یا تعداد همکاران پژوهشگران موردبررسی نشان میدهد که حمیدرضا پوراعتماد با 48 همکار، محسن دهقانی با 22 همکار و لیلی پناغی با 21 همکار، دارای بیشترین مشارکت علمی بودهاند.
در ادامه، نقشۀ چگالی شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر با استفاده از نرمافزار وی.او.اس.ویوور ترسیم و تحلیل شد. در این نقشه، پژوهشگرانی که بیشتر با یکدیگر در ارتباط هستند، در فاصلۀ نزدیکتر به هم قرار میگیرند و برعکس، پژوهشگرانی که ارتباط کمتری با یکدیگر دارند، در فاصلۀ دورتری از هم قرار میگیرند. چگالی هر پژوهشگر نیز بر اساس تعداد تولیدات آن پژوهشگر، تعداد گرههای مجاور و اهمیت گرههای مجاور تعیین میشود. در این نقشه، پژوهشگرانِ دارای قدرت در مرکز نقشه قرار میگیرند. همچنین طیف رنگهای قرمز تا آبی نشاندهندۀ وزن چگالی است. بهترتیب رنگهای قرمز، زرد، سبز و آبی نشاندهندۀ وزن چگالی بالا تا پایین است. شکل شمارۀ 2، نقشۀ چگالی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر را نشان میدهد.
شکل 2. نقشۀ چگالی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر
در بخشهایی از نقشه که افراد قدرتمندتر و مرکزیتری حضور دارند، چگالی آن قسمت نیز بیشتر است. بر این اساس حمیدرضا پوراعتماد، بهرام صالحصدقپور، محسن دهقانی، فهیمه رمضانیتهرانی، محمدرضا محمدی و محمود حیدری، بیشترین میزان چگالی را در شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر داشتهاند. بزرگترین خوشه نیز مربوط به حوزۀ روانشناسی است که بهدلیل حضور حمیدرضا پوراعتماد بیشترین چگالی را دارد که نشاندهندۀ ارتباط قوی پژوهشگران این حوزه با یکدیگر و سایر پژوهشگران است (شکل 2).
پرسش دوم: ساختار شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر، بر اساس شاخصهای کلان تحلیل شبکههای اجتماعی چگونه است؟
در پاسخ به پرسش دوم پژوهش که به ساختار شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر بر اساس شاخصهای کلان تحلیل شبکههای اجتماعی میپرداخت، اطلاعات مربوط به شاخصهای کلان شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر در جدول شمارۀ 3 ارائه شده است.
جدول 3. شاخصهای کلان شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر
ردیف
نام شاخص
مقدار
1
چگالی
007.0
2
ضریب خوشهبندی
779.0
3
مؤلفههای شبکه
103
4
میانگین فاصله
347.4
5
اتصال
135.0
6
چندپارگی
865.0
7
قطر شبکه
11
با توجه به دادههای موجود در جدول 3، میتوان به ساختار شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر پی برد. از چهار شاخص کلان چگالی، ضریب خوشهبندی، مؤلفههای شبکه و میانگین فاصله برای بررسی انسجام شبکه استفاده شده است. شاخصهای موردبررسی، گویای این هستند که در کل، شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی از انسجام کافی برخوردار نیست. از طرفی شاخص اتصال معادل 135.0 نشاندهندۀ اتصال پایین گرههای شبکه به یکدیگر است. همچنین چندپارگی معادل 865.0 نیز تأییدکنندۀ این یافته است که شبکۀ موردمطالعه، شبکهای گسسته است. همچنین وجود مؤلفههای کوچک زیاد در شبکه و قطر شبکۀ زیاد (معادل 11) باعث ایجاد حفرههای زیادی در شبکه شده است. میانگین فاصله کمتر از 6 (347.4) و ضریب خوشهبندی زیاد (779.0) شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای موردمطالعه، بیانگر این است که این شبکه، یک شبکۀ جهان کوچک است. شبکۀ جهان کوچک شبکهای اجتماعی است که در آن اگرچه که اکثر گرهها مستقیماً به هم متصل نیستند، اما از طریق زنجیرهای از همتألیفی و با طی مسیری کوتاه قابل دسترسی هستند (واتس و استروگاتز،[47] 1998). بهعبارت دیگر، در شبکههای جهان کوچک علیرغم گسترش شبکه و ورود گرههای جدید، اتصال میان گرهها همچنان قوی و فاصلۀ میان آنها نیز کم باقی میماند.
ضریب خوشهبندی بالا نشان میدهد که افراد تمایل زیادی به همتألیفی داشته و روابط بین آنها بهصورت تصادفی شکل نگرفته است. میانگین طول مسیر کمتر نیز حاکی از آن است که افراد برای ارتباط با سایر پژوهشگران به واسطههای کمتری نیاز دارند؛ ازاینرو، دسترسی به اطلاعات سریعتر و راحتتر خواهد بود.
پرسش سوم: عملکرد دانشگاههای مختلف در شبکۀ همنویسی تولیدات علمی حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر دانشگاه شهید بهشتی، بر اساس شاخصهای خرد تحلیل شبکههای اجتماعی چگونه است؟
سومین پرسش پژوهش حاضر، به ترسیم و تحلیل عملکرد دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر در شبکۀ همنویسی دانشگاهها بر اساس شاخصهای خرد تحلیل شبکههای اجتماعی میپردازد. در این بخش نیز شاخصهای خرد موردبررسی شامل شاخصهای مرکزیت (درجه، بینیت، نزدیکی و بردار ویژه) و شاخص تعداد همکاران است. در شبکۀ همنویسی دانشگاهها هر گره، نشاندهنده یک دانشگاه و یالهای موجود، نشاندهنده همنویسی نویسندگان وابسته به آن دانشگاههاست. به عبارت دیگر اگر پدیدآورندگان وابسته به دو دانشگاه، دارای حداقل یک همنویسی باشند، دو دانشگاه در شبکه توسط یک یال به هم متصل شدهاند. اندازه هر گره نیز نشاندهنده تعداد همنویسی آن دانشگاه است (شکل 3).
شکل 3. شبکۀ همنویسی دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر در شبکۀ همنویسی دانشگاهها
بررسی شبکه مذکور نشان میدهد که این شبکه از 122 گره و 478 یال تشکیل شده است. در ادامه عملکرد دانشگاههای مشارکتکننده با دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای موردنظر بر اساس شاخصهای خرد مختلف تحلیل میگردد. جدول 3 به رتبهبندی پنج دانشگاه برتر از نظر شاخصهای خرد (مرکزیت درجه، بینیت، نزدیکی، بردار ویژه و تعداد گرههای همکار) میپردازد. همانطور که در جدول مشاهده میشود دانشگاههای شهید بهشتی (230)، علوم پزشکی شهید بهشتی (94)، علوم پزشکی تهران (53) مشارکتپذیرترین دانشگاههای موجود در شبکه بودهاند. در واقع این دانشگاهها، بیشترین همنویسی را با سایر دانشگاهها برقرار کردهاند. بررسی شاخص بینیت نشان میدهد که دانشگاههای شهید بهشتی (187.9068)، علوم پزشکی شهید بهشتی (32.3032)، علوم پزشکی تهران (519.360) ضمن دارا بودن بیشترین میزان بینیت، بالاترین سهم را در اتصال سایر دانشگاهها در شبکه ایفا میکنند. دانشگاههای مذکور دارای بیشترین توانایی در تأثیرگذاری بر شبکه و اتصال خوشههای مختلف هستند. همچنین شاخص نزدیکی دانشگاههای شهید بهشتی (177)، علوم پزشکی شهید بهشتی (245)، علوم پزشکی تهران(272) نسبت به سایر دانشگاه مقدار کمتری به خود اختصاص داده به این معنا که دانشگاههای مذکور از موقعیت مرکزیتری در شبکه برخوردار هستند. در رابطه با شاخص بردار ویژه نیز دانشگاههای شهید بهشتی (567.0)، علوم پزشکی شهید بهشتی (304.0)، علوم پزشکی تهران (212.0) بیشترین اتصال را با گرهها یا دانشگاههای قدرتمند شبکه برقرار کردند از اینرو در جایگاه مرکزیتری در شبکه برخوردار هستند. در نهایت بررسی شاخص تعداد گرههای همکار نشان میدهد که دانشگاههای شهید بهشتی(121)، علوم پزشکی شهید بهشتی (53) ، علوم پزشکی تهران (26) بیشترین تعداد همکار را دارا بودهاند. (جدول 4)
جدول 4. رتبهبندی دانشگاههای برتر مشارکتکننده با دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، هنر و علوم انسانی بر اساس شاخصهای خرد
رتبه
درجه
بینیت
نزدیکی
بردار ویژه
تعداد همکار
1
شهید بهشتی
(230)
شهید بهشتی
(187.9068)
شهید بهشتی
(177)
شهید بهشتی
(567.0)
شهید بهشتی
(121)
2
علوم پزشکی بهشتی
(94)
علوم پزشکی بهشتی
(32.3032)
علوم پزشکی بهشتی
(245)
علوم پزشکی بهشتی
(304.0)
علوم پزشکی بهشتی
(53)
3
علوم پزشکی تهران
(53)
علوم پزشکی تهران
(519.360)
علوم پزشکی تهران
(272)
علوم پزشکی تهران
(212.0)
علوم پزشکی تهران
(26)
4
دانشگاه تهران
(37)
تربیت مدرس
(917.233)
دانشگاه تهران
(282)
دانشگاه تهران
(161.0)
دانشگاه تهران
(16)
5
تربیت مدرس
(21)
علوم پزشکی بقیهالله
(832.148)
تربیت مدرس
(284)
علوم پزشکی بقیهالله
(139.0)
تربیت مدرس
(14)
در نقشه چگالی دانشگاههای مشارکتکننده با دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر نیز دانشگاه شهید بهشتی و علوم پزشکی شهید بهشتی (قرمز رنگ) و پس از آنها دانشگاههای علوم پزشکی تهران، دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه تهران (زرد رنگ) دارای بالاترین میزان چگالی بودهاند (شکل 4).
شکل 4. نقشه چگالی دانشگاههای مشارکتکننده با دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر
پرسش چهارم: عملکرد کشورهای مختلف در شبکۀ همنویسی تولیدات علمی حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر دانشگاه شهید بهشتی، بر اساس شاخصهای خرد تحلیل شبکههای اجتماعی چگونه است؟
در پاسخ به چهارمین پرسش پژوهش حاضر نیز شبکۀ همنویسی کشورها بر اساس شاخصهای خرد تحلیل شبکههای اجتماعی ترسیم و تحلیل شد. بررسی شبکۀ مذکور نشان داد که تعداد کشورهای مشارکتکننده با دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای موردمطالعه، 23 کشور بوده است که دانشگاه شهید بهشتی در رأس این شبکه قرار دارد (شکل 5).
شکل 5. شبکۀ همنویسی کشورهای مشارکتکننده با دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم انسانی، اجتماعی و هنر
جدول شمارۀ 5، سه رتبۀ اول کشورهای مشارکتکننده با دانشگاه شهید بهشتی را در حوزههای علوم اجتماعی، هنر و علوم انسانی بر اساس پنج شاخص خرد (مرکزیت درجه، بینیت، نزدیکی، بردار ویژه و تعداد همکار) نشان میدهد. بر این اساس، کشورهای کشورهای ایران (60)، ایالات متحدۀ آمریکا (18)، انگلستان (17) بیشترین همنویسی را با سایر کشورها داشتند و از نظر شاخص مرکزیت درجه در موقعیت مرکزیتری قرار گرفتهاند. بررسی شاخص بینیت کشورها نشان میدهد که کشورهای ایران (833.208)، استرالیا (13)، انگلستان و ایالات متحدۀ آمریکا (500.2) دارای بالاترین درجۀ بینیت هستند و ازاینرو، این گرهها در انتقال اطلاعات میان کشورها نقش مهمتری را ایفا کردهاند. همچنین کشورهای ایران (23)، استرالیا (37) و انگلستان، ایالات متحدۀ آمریکا، هلند (41) ضمن دارا بودن بالاترین میزان مرکزیت نزدیکی، دارای کمترین فاصله با سایر گرهها و کلیدیترین نقش در شبکه بودهاند. شاخص بردار ویژۀ کشورهای ایران (585.0)، استرالیا (331.0)، انگلستان(230.0) نیز نشاندهندۀ این است که این کشورها بیشترین اتصال را با گرهها یا کشورهای قدرتمند شبکه برقرار کردند. در رابطه با شاخص تعداد همکار نیز همان طور که مشاهده میشود، کشورهای ایران (23) استرالیا (9)، انگلستان، ایالات متحدۀ آمریکا و هلند (5) دارای بالاترین تعداد همکاران در شبکه هستند (جدول 5).
جدول 5. رتبهبندی کشورهای مشارکتکننده با دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، هنر و علوم انسانی بر اساس شاخصهای خرد
رتبه
درجه
بینیت
نزدیکی
بردار ویژه
تعداد همکار
1
ایران
(60)
ایران
(833.208)
ایران
(23)
ایران
(585.0)
ایران
(23)
2
ایالات متحدۀ آمریکا
(18)
استرالیا
(13)
استرالیا
(37)
استرالیا
(331.0)
استرالیا
(9)
3
انگلستان
(17)
انگلستان
ایالات متحدۀ آمریکا
(5.2)
انگلستان
ایالات متحدۀ آمریکا
هلند
(41)
انگلستان
(230.0)
انگلستان
ایالات متحدۀ آمریکا
هلند
(5)
در ترسیم نقشۀ چگالی کشورهای مشارکتکننده با دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر مشخص شد که کشورهایی که ارتباط بیشتری با یکدیگر داشتهاند، وزن چگالی بیشتری نیز کسب کردهاند. بر این اساس، پس از کشور ایران که در مرکز نقشه قرار گرفته است، کشورهای آمریکا، انگلستان و استرالیا بیشترین میزان چگالی را داشتهاند (شکل 6).
شکل 6. نقشۀ چگالی کشورهای مشارکتکننده با دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر به ترسیم و تحلیل شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر پرداخته است. بررسی شاخصهای کلان تحلیل شبکه، گویای این بود که اگرچه شبکۀ همنویسی پژوهشگران این دانشگاه با وجود ضریب خوشهبندی بالا و میانگین فاصلۀ کم، نوعی شبکۀ جهان کوچک محسوب میشود، اما شاخصهای چگالی و اتصال بسیار کم و چندپارگی زیاد در شبکۀ مذکور، نشاندهندۀ ساختار سست و انسجام بسیار پایین این شبکه است. همچنین وجود مؤلفههای کوچک زیاد در شبکه و قطر شبکۀ زیاد، باعث ایجاد حفرههای زیادی در شبکه شده است که تأییدکننده این مطلب است که ساختار شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای موردنظر، سست است. در بسیاری از پژوهشهای پیشین نیز شبکههای موردمطالعه ضمن دارا بودن میانگین فاصلۀ کم و ضریب خوشهبندی زیاد (عرفانمنش و بصیریانجهرمی، 1391؛ عرفانمنش، عبدالله و اصنافی، 1392) دارای خصوصیات شبکۀ جهان کوچک بودهاند. همان طور که قبلاً ذکر شد، در شبکههای جهان کوچک، علیرغم گسترش شبکه و ورود گرههای جدید، اتصال میان گرهها همچنان قوی و فاصلۀ میان آنها نیز کم باقی میماند که در پژوهشهای یان، دینگ و ژو (2010)، عرفانمنش و حسینی (2014) نیز این خصوصیات ذکر شده بود.
همچنین در بررسی عملکرد فردی پژوهشگران در شبکۀ همنویسی پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای علوم انسانی، اجتماعی و هنر، با استفاده از شاخصهای خرد تحلیل شبکههای اجتماعی، موارد زیر قابلتوجه بودند:
ـ حضور فعال پژوهشگران حوزۀ روانشناسی از میان پژوهشگران حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر: بر اساس این یافته، میتوان به اهمیت و جایگاه این حوزه و پژوهشگران این حوزه در تولیدات علمی دانشگاه شهید بهشتی پی برد. این در حالی است که هیچیک از پژوهشگران حوزهای دیگر موردمطالعه در میان رتبههای برتر حضور نداشتند. دلایل مختلفی ممکن است باعث حضور فعال پژوهشگران روانشناسی و فعال نبودن حوزههای دیگر در میان رتبههای برتر باشد. یکی از این دلایل، توان علمی بالای پژوهشگران حوزۀ روانشناسی و مشارکت علمی قوی آنها با سایر پژوهشگران بوده است. موارد دیگری مانند تعداد اعضای هیئتعلمی و امکانات پژوهشی و جوان بودن پژوهشگران این حوزه نیز میتواند در پیشرفت آنها در این موضوع تأثیرگذار باشد. بالعکس، کمبود نیروی متخصص در سایر حوزهها و فقدان همکاری بین آنها میتواند از دلایل ضعف سایر حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر در دانشگاه شهید بهشتی باشد. ضمن اینکه برخی از حوزههای علوم اجتماعی و انسانی مانند ادبیات، الهیات و حقوق در مقایسه با روانشناسی، حوزههایی کمتألیف محسوب شده و انتشار مقالههای بینالمللی در این حوزهها بسیار دشوارتر است.
ـ حضور فعال پژوهشگران حوزههای پزشکی از دانشگاههای علوم پزشکی کشور: جامعۀ پژوهش حاضر، محدود به حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر بود و رشتههای پزشکی در این پژوهش لحاظ نشده بودند. اما بهدلیل ماهیت بینرشتهای حوزهها، بسیاری از پژوهشگران حوزههای دیگر در این پژوهش نقشآفرینی داشتهاند. نکتۀ مهم این بود که در همۀ شاخصها، پژوهشگران حوزۀ پیراپزشکی در کنار پژوهشگران حوزۀ روانشناسی در میان رتبههای برتر قرار داشتند. یکی از دلایل این امر برقراری ارتباط قوی پژوهشگران این حوزه با پژوهشگران حوزۀ روانشناسی و همنویسی با آنهاست.
یافتههای این بخش با نتایج پژوهش حریری و نیکزاد (1390) که به شبکههای همنویسی در مقالات ایرانی رشتههای کتابداری و اطلاعرسانی، روانشناسی، مدیریت و اقتصاد در پایگاه وب علوم پرداخته بود، همخوانی دارد. در پژوهش مذکور نیز رشتۀ روانشناسی در میان سایر رشتههای موردبررسی، رتبۀ اول را به خود اختصاص داده و بیشترین همکاری علمی را داشته است. همچنین پژوهش عرفانمنش، غلامحسینزاده و بصیریانجهرمی (2013) که به عملکرد پژوهشگران روانشناسی و روانپزشکی ایران پرداخته بودند، حاکی از آن بود که بیش از 20درصد تولیدات و 30درصد استنادات از سوی دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده است که میتواند تأییدکنندۀ نقش مهم دانشگاه علوم پزشکی تهران در حوزۀ روانشناسی و روانپزشکی باشد.
بررسی عملکرد دانشگاههای مشارکتکننده با دانشگاه شهید بهشتی نشان داد که دانشگاههای علوم پزشکی شهید بهشتی، علوم پزشکی تهران، دانشگاه تهران، تربیت مدرس و دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله از نظر شاخصهای خرد تحلیل شبکه، بهترین موقعیت را در شبکۀ همنویسی دانشگاهها داشتهاند. در واقع، این دانشگاهها قدرت و شهرت بیشتری در مقایسه با سایر دانشگاهها دارند. همان طور که قبلاً نیز اشاره شد، دانشگاههای علوم پزشکی نقش چشمگیری در این شبکه ایفا کردهاند و همکاری آنها با دانشگاه شهید بهشتی بهگونهای بوده است که در میان رتبههای برتر حضور داشتهاند و جزو دانشگاههای تأثیرگذار شبکه بودهاند. در نهایت، بررسی عملکرد کشورها در شبکۀ همنویسی تولیدات علمی حوزههای علوم اجتماعی، انسانی و هنر دانشگاه شهید بهشتی، بر اساس شاخصهای خرد تحلیل شبکههای اجتماعی نشان داد که بیشتر تولیدات دانشگاه شهید بهشتی در حوزههای موردمطالعه بهصورت همکاری داخلی بوده است و سهم مشارکت بینالمللی در مقایسه با مشارکت ملی بسیار ناچیز است. از میان کشورهای مشارکتکننده با دانشگاه شهید بهشتی نیز کشورهایی مثل استرالیا، انگلستان، ایالات متحدۀ آمریکا و هلند، بیشترین رتبه را از نظر شاخصهای خرد تحلیل شبکه کسب کرده و در نتیجه، جزو گرههای قدرتمند شبکه محسوب شدند. همچنین باید اظهار داشت که همکاری سایر کشورها با کشور ایران بسیار محدود بوده است؛ بهگونهای که بسیاری از آنها، تنها بهخاطر تألیف یک مدرک مشترک در شبکۀ همنویسی کشورها حضور یافتند و عملاً نقش مهمی در شبکه ایفا نکردهاند. در کل میتوان اظهار داشت که همکاریهای پژوهشی میانرشتهای دانشگاه شهید بهشتی در وضعیت مناسبی قرار نداشته است و باید به این موضوع توجه بیشتری شود. ضمن اینکه با فراهم آوردن تسهیلات لازم برای پژوهشگران آنها را به مشارکت علمی تشویق کرد و زمینه را برای مشارکت میانرشتهای فراهم ساخت.
پیشنهادهای پژوهش
بر مبنای نتایج پژوهش میتوان پیشنهادهایی برای پژوهشگران و سیاستگذاران علمی ارائه داد:
1. مشارکت علمی بهعنوان یکی از راهکارهای ارتقای علمی پژوهشگران، نقش مهمی نیز در توسعۀ علمی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور دارد. سیاستگذاران علمی دانشگاه شهید بهشتی باید به این امر واقف بوده و برای تشویق پژوهشگران به مشارکت علمی، تدابیر مناسبی بیندیشند. همچنین تسهیلات لازم را برای شکلگیری و استحکام پیوندهای علمی فراهم آورند؛
2. دانشگاه میتواند برای پیشبرد اهداف کوتاهمدت و بلندمدت خود، تیمهای پژوهشی تشکیل داده و از دانش پژوهشگران کلیدی شناساییشده در پژوهش حاضر بهرهمند شود؛
3. فراهم ساختن امکان تبادل علمی پژوهشگران دانشگاه با پژوهشگران برتر از داخل و خارج کشور، زمینههای همکاریهای پژوهشی هرچه بیشتر اعضای هیئتعلمی دانشگاه را فراهم میآورد؛
4. تشویق پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی به مطالعات میانرشتهای میتواند در اتصال شبکههای مشارکت موضوعی این حوزهها مفید باشد؛
5. حمایت از افراد تأثیرگذار و کلیدی شناساییشده در پژوهش حاضر.
همچنین پیشنهاد میشود در آینده، پژوهشهای مشابهی در حوزههای موردپژوهش و همچنین در حوزههای موضوعی مختلف در سایر دانشگاههای کشور انجام شود و با نتایج پژوهش حاضر مقایسه شوند.
حریری، نجلا و نیکزاد، مهسا. (1390). شبکههای همنویسی در مقالات ایرانی رشتههای کتابداری و اطلاعرسانی، روانشناسی، مدیریت و اقتصاد در پایگاه ISI بین سالهای 2000 تا 2009، پردازش و مدیریت اطلاعات، 26 (4)، 826ـ844.
دانش، فرشید، عبدالمجید، امیرحسین، رحیمی، علیرضا و بابایی، فاطمه. (1388). میزان همکاری گروهی محققان مراکز تحقیقاتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در اجرای طرحهای تحقیقاتی. مدیریت اطلاعات سلامت، 6 (1)، 43ـ52.
سالمی، نجمه. (1392). ترسیم نقشه علمی دانشگاه تهران: بر اساس هماستنادی و همواژگانی مقولههای موضوعی انتشارات علمی در نمایه استنادی علوم. پایاننامۀ دکتری علم اطلاعات و دانششناسی، دانشگاه تهران.
عرفانمنش، محمدامین و بصیریانجهرمی، رضا. (1391). شبکۀ همنویسی مقالات منتشرشده در فصلنامه مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات با استفاده از شاخصهای تحلیل شبکههای اجتماعی. مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات، 24 (2)، 76ـ96.
عرفانمنش، محمدامین، عبدالله، ابریزه و اصنافی، امیررضا. (1392). نقش کشورهای جهان در نیمقرن تولید علم حوزۀ علم اطلاعات و دانششناسی: مطالعۀ علمسنجی و تحلیل شبکۀ اجتماعی. پردازش و مدیریت اطلاعات، 29 (2)، 535ـ566.
عصاره، فریده، نوروزیچاکلی، عبدالرضا و کشوری، مریم. (1389). همنویسندگی پژوهشگران ایران در نمایههای استنادی علوم، علوم اجتماعی، هنر و علوم انسانی در پایگاهweb of science در سالهای 2000 تا 2006. پردازش و مدیریت اطلاعات، 25 (4)، 573ـ595.
نوروزیچاکلی، عبدالرضا. (1388). مروری بر وضع ایران در پایگاههای استنادی مؤسسه اطلاعات علمی. کتاب ماه کلیات، 139، 76ـ93.
نوروزیچاکلی، عبدالرضا. (1390). آشنایی با علمسنجی (مبانی، مفاهیم، روابط و ریشهها). تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)؛ مرکز تحقیق و توسعۀ علوم انسانی و دانشگاه شاهد، مرکز چاپ و انتشارات.
وبسایت پایگاه استنادی علوم جهان اسلام. (1392). فهرست رتبهبندی دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی ایران سال 1392. بازیابیشده در 10مهر1393 از آدرس اینترنتی: http://ur.isc.gov.ir/ranking_list92.aspx
وبسایت دانشگاه شهید بهشتی. (1393). کسب رتبۀ هفتم در بین دانشگاههای کشور در نظام رتبهبندی لایدن توسط دانشگاه شهید بهشتی [اخبار]. بازیابی شده در 10مهر1393 از آدرس اینترنتی:
Acedo, F. J., Barroso, C., Casanueva, C., & Galán, J. L., (2006). Co‐Authorship in Management and Organizational Studies: An Empirical and Network Analysis. Journal of Management Studies, 43(5), 957-983.
Benckendorff, P., (2010). Exploring the limits of tourism research collaboration: A social network analysis of co-authorship patterns in Australian and New Zealand tourism research. In Tourism and Hospitality: Challenge the limits conference, Tasmania, Australia (pp. 8-11).
Erfanmanesh, M., & Hosseini, E., (2014). 10 Years of the International Journal of Information Science and Management: A Scientometric and Social Network Analysis Study.
Erfanmanesh, M., Gholamhosseinzadeh, Z., & Jahromi, R. B., (2013). The Performance of Iranian Psychology and Psychiatry Researchers: A Scientometric Study. Collnet Journal of Scientometrics & Information Management, 7(2), 161-172.
Erfanmanesh, M., Rohani, V. A. & Abrizah, A., (2012). Co-authorship network of scientometrics research collaboration. Malaysian Journal of Library & Information Science, 17(3), 73-93.
González-Alcaide, G., Park, J., Huamaní, C., Gascón, J., & Ramos, J. M., (2012). Scientific authorships and collaboration network analysis on Chagas disease: papers indexed in PubMed (1940-2009). Revista do Instituto de Medicina Tropical de São Paulo, 54(4), 219-228.
Gossart, C., & Ozman, M., (2009). Co-authorship networks in social sciences: The case of Turkey. Scientometrics, 78(2), 323-345.
Hou, H., Kretschmer, H., & Liu, Z., (2008). The structure of scientific collaboration networks in Scientometrics. Scientometrics, 75(2), 189-202.
Liu, X., Bollen, J., Nelson, M. L., & Van de Sompel, H., (2005). Co-authorship networks in the digital library research community. Information processing & management, 41(6), 1462-1480.
Martins, M. E., Martins, G. S., Csillag, J. M., & Pereira, S. C. F., (2012). Service's scientific community: a social network analysis (1995-2010). Journal of Service Management, 23(3), 455-469.
Newman, M. E., (2004). Coauthorship networks and patterns of scientific collaboration. Proceedings of the National Academy of Sciences, 101(suppl 1), 5200-5205.
Persson, O., Melin, G., Danell, R., & Kaloudis, A., (1997). Research collaboration at Nordic universities. Scientometrics, 39(2), 209-223.
Watts, D. & Strogatz, S. H., (1998). Collective dynamics of small-world networks. Nature, 393, 440-442.
Yan, E., Ding, Y., & Zhu, Q., (2010). Mapping library and information science in China: A coauthorship network analysis.Scientometrics, 83(1), 115-131.
Yu, Q., Shao, H., & Duan, Z., (2013). The research collaboration in Chinese cardiology and cardiovasology field. International journal of cardiology, 167(3), 786-791.